ماه اول تابستان 90 ((ماجرای یک (آشنایی همه با هم)))
درباره وبلاگ

من آشنای دیروز غریبه امروز و فراموش شده فردایم پس در آشنایی امروز می نگرم تا در فردا یادم کنی.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید.

باتشکر مدیریت







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 66
بازدید کل : 72920
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1

جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت

 

ماه اول تابستان 90
ماجرای یک (آشنایی همه با هم)
در این ماه بود که من و بچه های کوچه 66 با بچه های کوچه 68 دوست و آشنا شدیم ام چه آشنا شدنی که یک روز بچه های کوچه66 با کوچه 68 دوست بودن اما روز دیگه دعوا می کردن و در روز بعد آشتی می کردن.
البته در کنار بچه های این کوچه ها که مدت زیادی نیست که تو این محله اومدن من با بچه های قدیمی این محله دوست بودم که باعث دوستی اونها با بقیه شد به شکلی که هر روز از ساعت 6 تا 8 شب داخل پاتوق خودمون فوتبال بازی می کردیم عجب حالی می داد به همه خیلی خوب بود.
راستی داشت یادم می رفت تو این محله یک مشت آتیش پاره هم بودن که خدا نسیب کافرم نکندشون الهی گیر گرگ بیابون بیفتن نه آدم راست و درست این آتیش پاره ها همیشه دنبال نابود کردن و ایجاد دعوا بین بچه های این محله بودن البته بیشتر دنبال تیغ زدن بچه ها بودن چون نادون تر از این بچه ها کسی پیدا نکرده بودن انگار نمی دونستن که تو بچه های ما زرنگ تر از اونا هم پیدا میشه مثل: محمد فنچو بلا به دور افعی دیدی اینم دیدی مار خوش خط و خالی که دومی نداره اما بعضی مواقع همه حال می کردن که حال این تیر و تایفه آتیش پاره ها رو می گرفت ای حال می داد رو همه اونارو کم می کرد.

این داستان ادامه دارد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: