داستانی بر پایه واقعیت قسمت 2
درباره وبلاگ

من آشنای دیروز غریبه امروز و فراموش شده فردایم پس در آشنایی امروز می نگرم تا در فردا یادم کنی.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید.

باتشکر مدیریت







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 72925
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1

جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت
دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:داستانی بر پایه واقعیت قسمت 2, :: 21:16 ::  نويسنده : SARH       

امروز یک داستان جدید بر پایه واقعیت در مورد بچه های کوچه 66 و 68 براتون می گم.

داستان امروز درباره 2 دختر و 2پسر از بچه های کوچه 66 و 68 هست بخدا این دو کوچه در تمام ایران باید به عنوان پر خاطره ترین کوچه های جهان معرفی بشن چون هر روز یک برنامه و یک فیلم در این کوچه ها داریم.

داستان امروز مربوط به آش نخورده و دهن سوخته هست

مربوط به یکی از این پسرها هست که همیشه به دنبال این هست که همه بهترین راه را برای زندگی خود انتخاب بکنند .در این داستان این دو دختر با این دو پسر در ارتباط هستن البته ارتباط مشروع نه نا مشروع و خلاف .

این چهار نفر خیلی به هم وابسته شدن اما یک روز یک مشکل به وجود میاد اونم چه مشکلی برای این دخترها مزاحم تلفنی پیدا میشه که به یکی از پسرا میگن و اون مزاح تلفنی به روش خودش آدم می کنه جوری که اون مزاحم الان از اون پسر می ترسه و به قول ما به غلط کردن افتاد .اما در این بین پدر دخترا هم می فهمه و به مزاحم دخترا بد و بیراه می گه و بخاطر اینکه دیگه این دو دختر مزاحمی نداشته باشن گوشی از شون تا اطلاع بعدی می گیره در این بین کدوم آدم نا مردی میاد با پدر این دخترا حرف میزنه که به اونها کمی بیشتر گیر بده خدا میدونه کی بوده میاد و حرف میزنه و این کار به اسم اون پسر بد بختی تموم میشه که همیشه و همه جا هوای همه را داشته اما این پسر نمی دونه چه جور و به چه شکلی به اینها ثابت بکنه که ای خلایق به خدا به هر کس که می پرستین من با هیچ کس حرفی نزدم و حتی جواب پدرتون که به من زنگ زد هم ندادم فقط بخاطر شما ها. حال آن پسر مانده با دلی شکسته و با اندوهی از غم و نمی داند باید چه کار بکند تا بفهمند او در این ماجرا ها کاره ای نبوده و نیست.

amindehdarian.blogfa.com

نويسنده:SAREH1 , M.F.M



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: